جدول جو
جدول جو

معنی صالح یمامی - جستجوی لغت در جدول جو

صالح یمامی
(لِ)
ابن ابی اخضر یمامی، مولای هشام بن عبدالملک. وی شاگرد و خادم زهری بود و در بصره از وی روایت کرد و از محمد بن منکدر و جز ایشان روایت دارد و از وی ابوداود طیالسی و نضربن شمیل و جماعتی روایت کنند و سند وی به ابی هریره رسد. وهب بن جریر گوید او سماع را از قرائت تمیز نمی داد. ابن عدی گوید بر حدیث وی از زهری اعتماد نشاید. یحیی بن معین و بخاری و جوزجانی و ابوزرعه و دارقطنی و جز ایشان او را تضعیف کرده اند. رجوع به تهذیب تاریخ ابن عساکر ج 6 صص 364- 365 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
ابن مسرّح تمیمی. وی زعیم فرقۀ صفریه و نخست کس است که از آنها خروج کرد و کثیرالعباده بود و در دارا و موصل و جزیره سکونت جست. وی را اصحابی بود که برایشان قرآن می خواند و آنان را موعظت میکرد، سپس آنان را به خروج و انکار ظلم و جهاد مخالفین دعوت کرد و ایشان بپذیرفتند و شبیب بن یزید شیبانی نیز نزد او رفت و قائد جیش او شد و میان ایشان و سپاهیان مروان جنگ درگرفت و صالح در نزدیکی موصل به دست حارث بن عمیرۀ همدانی به قتل رسید. (الاعلام زرکلی صص 426- 427). و رجوع به عیون الاخبار ج 2 ذیل ص 155 شود
لغت نامه دهخدا